رمان داستانی
Pet Sematary by stephen king
Dead Poets Society
روزنامه نگار و نویسندهی آمریکایی، رمانهای متعددی نوشته که بیشترشان در سینما مورد اقتباس قرار گرفتهاند فیلم «انجمن شاعران مرده» سال 1989 به کارگردانی پیتر ویر و پیش از چاپ رمان آن ساخته شد و جایزهی بهترین فیلم مراسم اسکار آن سال را به خود اختصاص داد. تام شولمن جایزهی بهترین فیلمنامه را به دست آورد و فیلم در دو بخش بهترین بازیگر مرد (رابین ویلیامز) و بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه شد. «به خاطر این که روزی غذای کرمها خواهیم شد. چون شماری محدود از بهار و تابستان و پاییز را تجربه خواهیمکرد. باورش سخت است اما روزی از نفس خواهیم افتاد. تنمان سرد خواهد شد. و خواهیم مرد به چهره این مردهای جوان نگاه کنید. آیا چشمانشان مثل شما پر از امید نیست؟ حالا بگویید این امیدها و لبخندها کجا رفتهاند؟ حالا هرکدام. غذاهای گل نرگس شدهاند! به زمزمهشان از پشت قاب عکسها گوش کنید که از ورای گذشته با شما حرف میزنند.» دم را غنیمت بشمار. زندگیان را فوقالعاده کن... .
Five Feet Apart by Rachael Lippincott
JUDY MOODY WAS IN A MOOD (BOOK #1) by Megan McDonald
جودی دختری دمدمی مزاجی است که یک روز از دنده ی چپ بلند می شود و روز دیگر می خواهد دنیا را نجات بدهد. نویسنده این مجموعه در هر یک از این رمان ها به نوعی به مشکلات دنیای امروز می پردازد و همراه با شخصیت اصلی اش به دنبال راهی برای برداشتن موانع و حل مشکلات موجود می گردد.
The Shining by stephen king
کینگ این رمان ترسناک را در سال ۱۹۷۷ میلادی نوشته و با الهام از سطری از ترانه «کارمای شخصی» اثر «جان لنون»، ترانهسرای بریتانیایی، آن را نامگذاری کرد. این سومین کتابی است که کینگ در طول عمر خود منتشر کرده است. این اثر باعث توفیق فراوان وی شد. «درخشش» بعد از شکستهای فراوان کینگ در آغاز نویسندگیاش، به اثری پرفروش تبدیل شد و جایگاه او را به عنوان نویسنده کتابهای وحشتآفرین تثبیت کرد.
Stephen King 11/22/63
Take Me With You When You Go by David Levithan and Jennifer Niven
A Stranger in the House
سه پسر - دو نفر سیزده ساله و یکی چهارده ساله که به تازگی سبیل پشت لبشان سبز شده بود - عادت داشتند وحشیانه بدوند. در این محلۀ شهر، بچهها خیلی زود بزرگ میشوند. شب دیر به خانه میآیند. از آن بچههایی نیستند که پشت رایانه بنشینند، تکالیف انجام بدهند و زود به رختخواب بروند. بیرون پرسه میزنند، دنبال دردسر هستند. خب! به نظر میآید که دردسر هم پیدا کردند...