رمان علمی تخیلی
The Game of Lives - The Mortality Doctrine 3
The Fever Code
مجموعه رمانهاي دونده هزارتو The Maze Runner براي اولين بار در سال 2009 توسط جیمز دشنر James Dashner در ژانر علمي تخيلي نوشته شده و مورد استقبال ويژه طرفداران رمان هاي علمي تخيلي قرار گرفته توماس شخصيت اصلي داستان خودش رو در شرايطي جديد ميبينه که داخل آساسنور قرار گرفته و چيزي از گذشته به ياد نداره، آسانسور توماس رو به محيطي نا آشنا ميبره، محيطي که جوون هاي هم سن خودش منتظر ورودشند. توماس متوجه مشکلي بزرگ ميشه! اون و دوستان جديدش تو منطقه اي گير افتادند که ديوار هاي متحرک و راه هاي تو در تو، پيدا کردن راه خروج رو براشون سخت ميکنه، علاوه بر اين بايد از سد موجودات نگهبان و بسيار خطرناک هم عبور کنند. در طول روز ديوارها جابجا ميشند و در پايان روز ديواره ها تمام راه هاي عبور رو مسدود ميکنند، توماس تصميم ميگيره به عنوان يک دونده بدنبال راهي براي خروج بگرده که طي اين تصميم ماجرهايي براي اون و دوستانش پيش مياد.
The Maze Runner - The Maze Runner 1
اگر نترسی، آدم نیستی! زمانی که توماس در آسانسور از خواب بیدار میشود، تنها اسمش را به یاد دارد. غریبهها دورهاش کردهاند. پسرانی که آنها هم حافظهشان پاک شده است. از آشناییات خوشوقتم، شانک. به بیشه خوش اومدی. آن سوی دیوارهای سنگی سر به فلک کشیدهای که بیشه را احاطه کردهاند، هزارتویی بیانتها و مدام در حال تغییر وجود دارد. هزارتو تنها راه خروج است؛ و هیچکس زنده از آن بیرون نرفته است. همهچیز تغییر خواهد کرد . سپس دختری از راه میرسد. اولین دختر؛ و پیغامی که با خود میآورد، وحشت آور است. به یاد بیاور، زنده بمان. فرار کن.
The Scorch Trials - The Maze Runner 2
مجموعه رمانهاي The Maze Runner براي اولين بار در سال 2009 توسط James Dashner در ژانر علمي تخيلي نوشته شده و مورد استقبال ويژه طرفداران رمان هاي علمي تخيلي قرار گرفته توماس شخصيت اصلي داستان خودش رو در شرايطي جديد ميبينه که داخل آساسنور قرار گرفته و چيزي از گذشته به ياد نداره، آسانسور توماس رو به محيطي نا آشنا ميبره، محيطي که جوون هاي هم سن خودش منتظر ورودشند. ....
The Rule of Thoughts - The Mortality Doctrine 2
مایکل Michael تمام راه را پیمود. چیزی که در انتها یافت، تمام آنچه را که تا به حال در مورد زندگی اش و نیز جهان شناخته بود، به کل وارونه کرد و دیدگاهش را نسبت به همه چیز تغییر داد. او به سختی نجات یافته بود. اما این تنها راهی بود که VirtNet Security می توانست Kaine تروریست را پیدا کند و دوباره خواب را برای بازیکنانش آرام و ایمن سازد. اما حقیقتی که Michael درباره Kaine یافت، پیجیده تر از آن چیزی بود که انتظارش را داشت و ترسناک تر از آنی که تاکنون در زندگی اش تجربه کرده بود....
Carve the Mark
کایرا خواهر حاکم ستمگر مردم شوتت است و استعداد درونی اش به او قدرت و درد میدهد و این چیزی است که برادرش به دنبال آن است؛ استفاده از خواهرش برای شکنجه ی دشمنانش. ولی کایرا فقط یک شمشیر در دست برادرش نیست، او جنگجو سریع و باهوش است. ایکاس پسر کشاورز و پیشگویی از سیاره ی تووه است. وقتی سربازان دشمن از شوتت، او و برادرش را میگیرند، ایکاس مصمم میشود که برادرش را به هر قیمتی که شده نجات دهد، پس وارد دنیای کایرا میشود... ورونیکا راث در این رمان خیره کننده تصویری زیبا از قدرت دوستی و عشق در کهکشانی پر از شگفتی برای خواننده پدید می آورد.
A Strangeness in My Mind
آقای Mevlut یک دست فروش اهل ترکیه در خیابانهای استانبول است که تمام عمر خود را صرف فروختن و دست فروشی کردن مشروبات الکلی محلی کرده است.این فعالیت او در سال 1990 اتفاق افتاده است. اگرچه هزاران دست فروش در خیابانهای یخ زده ی آن شهر راه میروند و رفت و آمد میکنند،Melvut اکنون یک شخصیت تنها در داستان است که در شبهای برفی زمستان،پرسه میزند و دوره گردی میکند و در بدهی های مالی خود غرق شده است و نمیداند که چگونه آنها دین ها را که از طلبکاران،به گردن خود دارد باید چگونه ادا کند و خود را از این بدبختی نجات دهد. ....
The Circle
دایره همه چیز را اداره میکند-همه فعالیت های اینترنتی شما در مکانی ساده،امن و دیده شدنی اداره میشود.جای تعجب نیست که اکنون،قدرتمند ترین و تاثیرگذار ترین شرکت در جهان است.بنابراین،هنگامی که می هالند در شعبه زیبای دایره در کالیفرنیا شغلی گیر می آورد،می داند که بخت با اوست.اما هرچه بیشتر آرمان ها و آرزوهایش با آرمان ها و اهداف دایره هماهنگ میشود،بیشتر به حقیقت تلخی در قلب سازمانی پی میبرد که تلاش دارد دنیایی نو بسازد...
Red Rising - Red Rising Saga 1
Renaissance-Assassins Creed-book1
Forsaken-Assassins Creed-book5
Day 21-The 100 Series-Book2
homecoming-The 100 Series-Book3
Allegiant
کریستینا قوزک پایش را به چهارچوب در میزند و میگوید: «هی، تریس.» اوریا از پشت سرش نمایان میشود. او هنوز هم تمام اوقات لبخند میزند، اما اکنون لبخندهایش انگار از جنس آب است، نزدیک است صورتش را پایین بکشد. کریستینا میگوید: «خبری داری؟» اتاق را مجدداً بررسی میکنم، هر چند از قبل میدانم که خالی است. همه طبق برنامههای الزامی ما در حال صبحانه خوردن هستند. ....