رمان ترکی
رمان ترکی
Kara Kitap
Masumiyet Müzesi
Baba ve Pic
21.Yüzyıl İçin 21 Ders
Kalbin Temizse Hikayen Mutlu Biter
Ben Ney'im
Yine de Sevdik
İLK AŞK
Sen On Yedi Yaşımsın
Hicbir Karsılasma Tesadüf Değildir
تقدیر انسان را رها نمی کند، لحظه به لحظه از نو نوشته می شود. لحظاتی می رسد که کاری را که گفته بودی انجام نمی دهم، انجام می دهی، چیزی را که گفته بودی تحمل نمی کنم، تحمل می کنی، چیزی را که دوست نداشتی دوست می داری، وقتی خیال می کنی نمی توانی بروی، در لحظه ای تصمیم به رفتن می گیری و می روی. می گویی مُردم، اما باز زندگی می کنی...
Kurk Mantolu Madonna
Nazim Hikmet
در این اثر ناظم جا به جا در کنار روایت هایش از زندگی انسان ها تصاویری زیبا و شاعرانه ای از روابط آن ها به دست می دهد. سال های جنگ در بیرون از زندان دشوارتر از درون است. پیرایه که با تنگدستی زندگی را می گذراند بارها در نامه هایش از دشواری زندگی اش با ناظم سخن می گوید. در یکی از نامه هایی که برای ناظم نوشته است وحشت از پیرشدنش را بازگو می کند و ناظم در شعری از این نامه یاد می کند.اشعار ناظم در واپسین سال های زندگیش سرشار است از اندوه جدایی عنقریب و دل کندن از زندگی و زیبایی های آن.